پاییز...

تو نوری از خدایی که در سخن نگنجی تو چــشمهٔ زلالی کــه بــر زبان نـــیایی تو دیده گر گشایی جانـــم شود فدایی تو در دل ربایی پــیش از همه سـوایی قسم به آن‌خدایی که هر دم می‌ستایی سَــری و ســـروری تــو بــرای آشــنایی #علی_محی_آبادی ﴿کیاشا﴾ برچسب‌ها: شعر کافه‌شعر کافه کافه شعر متن پست کیاشا علی علی م پاییز......

سکوتم از تو از اذکار تنهاییست حزنم هم از روزگار تنهاییست  من به تنهایی خویش عادت کردم دلبرم‌چون‌که‌تو‌باشی‌عاقبت‌اخطار‌تنهاییست سر به کوه و دشت و کمند افکندم بلکه‌ازیادم‌بری‌گرچه‌آن‌هم‌انحصار‌تنهاییست کور شدم محتاجم ندایم ده خاموش شدم شاید این اقرار تنهاییست   #علی_محی_آبادی ﴿کیاشا﴾ برچسب‌ها: شعر کا پاییز......

پاییز نماد عـــــشق و رســواییست پایـــیز وجـــــود زردِ دل تــنگیست پاییز قـــلم پر رنگ خـــــدایــیست پاییز نشان گـــر وجود سردیــــست که‌در سردی،نشان‌از سوز گرماییست   #علی_محی_آبادی ﴿کیاشا﴾ برچسب‌ها: شعر کافه‌شعر کافه کافه شعر متن پست کیاشا علی علی منوشته شده در یکشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 19:57 پاییز......